خورشید پرفروغ بر سرم میتابید و بوی ادویههای معطر بازار قدیمی مراکش (مدینه) در هوا پیچیده بود. وارد شهر که شدیم؛ رنگهای زنده، معماری سنتی و خیابانهای پرجنبوجوش مرا مسحور کرد. هتلم ساختمانی سنتی در قلب شهر بود؛ کاشی کاری مراکشی و حوض وسط حیاط پیچیده در طاقی ایوانها انسان را به هزاران سال دورتر میبرد. با تغییر شیفت خورشید و ماه صدای اذان به گوش میرسید. بعد از شب هنگام، وقتی روی تراس نشسته بودم و چای نعناع شیرین مراکشی مینوشیدم، صدای اذان از مساجد قدیمی فضا را پر کرد. شب اول سفر را با غذای سبک و بومی به نام حریرا گذراندم و با آرامش یک چای نعناع مراکشی به خواب رفتم. فردا در سفرم به مراکش چگونه خواهد بود. میدان جامعالفنا در مراکش آغاز من بود. میدانی که نوازندگان خیابانی، مارگیرها و انواع غذاهای مراکشی در آن جولان میدهند. کاخ باهیه با کاشیهای رنگارنگ و معماری بینظیرش شکوه مراکش را نشان میداد. این کاخ در قرن 19 میلادی به دست ابوبکر صدیقی برای همسرش ساخته شد. یک قهوه عربی در کافه ماندالا خوردم و ادامه مسیر را پیش گرفتم. حالا وقت کوچه بازارهای باریک بود. مردمان ماراکویی خوشرو و دوستانه رفتار میکردند. فانوسهای مراکشی، فرش دستباف و روغن و عود معطر با نوای عربی همساز بود. رازی در پیچ هر کوچه در ارتفاع ناچیز هر پله بود که تا آخر سفر باید کشف کنم. شفشاون و دیوارهای آبی کوچه پس کوچههای زادگاهم یزد را برایم تداعی کرد. کازابلانکا و فیلمی معروف که به این نام است؛ در جوار نیلگون مایل به سرمهای مدیترانه، مبهوت ماندن به عظمت بنای مسجد حسن ثانی ضمیرم را صیقل داد. حالا وقت یک غذای اصیل مراکشی با میزبانی کافه کازابلانکا است. با کمی پرس و جو خودم را در Ricks Cafe دیدم. جایتان خالی عجب طاجینی بود! ته چین منظور نیست، طاجین ظرفی مخصوص به غذا در مراکش است که ترکیباتی متنوع از خوراک گوشت، مرغ و سبزیجات توسط آن پخته و سرو میشود. آرامش امواج اسیرم کرده بود، ولی باید برمیگشتم. آخرین مسیر من اینجا نخواهد بود. مراکش جواهری تراش خورده در قرون!
بهترین زمان برای سفر به مراکش فصل بهار و پاییز با آب و هوای معتدل برای لذت بردن از جاذبههای مختلف، طبیعت زیبا، و جشنوارههای محلی است. همین الان در چه فصلی هستید؟ اوضاع مالی اجازه سفر به این کشور را بهتان میدهد؟ برای مطلع شدن از وضعیت مناسبترین تورهای خارجی با مهرآگین سیر در تماس باشید.