بهترین زمان برای بازدید از این کشور در فصول پاییز و زمستان است که آب و هوا خنکتر و مناسبتر است. برای رزرو تور قطر و دیگر اطلاعات با شماره تماس مهرآگین سیر ارتباط بگیرید.
وقتی سحر برای اولینبار پوستر تور قطر رو دید فکرش را هم نمیکرد این سفر چیزی فراتر از یک تعطیلات لوکس باشد. اما حالا در طبقهی سیام یک هتل شیشهای با یک فنجان قهوه عربی غرق در زیبایی نور طلایی غروب شده بود. سفر با یک گروه کوچک آغاز شد؛ شش نفر از شهرهای مختلف ایران با یک راهنمای با تجربه که معلوم بود عاشق فرهنگ و تاریخ ایران است. تلفیق خیرهکنندهی سنت و مدرنیته اولین چیزی بود که در قطر توجهشان را جلب کرد بود. از یک سو برجهای عظیم و براق که در دل آسمان میدرخشیدند، از سوی دیگر بازارهای سنتی مثل سوق واقف با کوچهپسکوچههای باریک، نور زرد، و عطر ادویههایی که هوش از سر میبرد. در روز دوم تور به موزهی ملی قطر رفت. سحر مجذوب معماری خارقالعادهاش شد؛ مثل یک گل صحرایی از سنگ و نور. داخل موزه داستان قطر را از دوران بادیهنشینی تا کشف نفت و شکوفایی مدرن دیدند. جملهای به سحر الهام شد! این بود؛ "قطر قصهی مردمانیست که از خاک طلا ساختند." عصر همان روز همگی سوار خودروهای صحرایی شدند و به دل کویر زدند. تپههای شنی بیپایان و سکوتی که نفس را در سینه حبس میکرد. راننده با لبخند گفت: «حالا طوفان میسازم براتون!» و با شتاب ماشین را از روی ماسهها بالا و پایین برد. کویر میخندید! شب در کمپ صحرایی با نور چراغهای نفتی، رقص عربی و غذای سنتی، سحر حس کرد زمان ایستاده. ستارهها نزدیک بودند و صدای باد میان چادرها میپیچید. اما نقطهی اوج سفر بازدید از جزیره مروارید بود؛ نماد شکوه مدرن قطر! قایقسواری در آبهای آرام، ساختمانهای لاکچری با معماری اروپایی، و مراکز خریدی که برندهای جهانی در آن درخشیدند. شب آخر برای یک پیاده روی جانانه لب آب بود. دریا آرامش داشت. نور برجها روی سطح آب بازی میکرد. ذهنش پر از تصویر بود؛ از دخترکی قطری با لباس سنتی تا مردی که در بازار خرما میفروخت و با لهجه شیرین فارسی حرف میزد. روز بازگشت رسید و سحر از بالا تماشا میکرد؛ سرزمینی میان گذشته و آینده. فهمید که سفر فقط دیدن مکان نیست؛ تجربهی زندگیست در لایههای مختلف فرهنگ، سکوت، هیجان و زیبایی.